خداحافظی با ثروت اتفاقی
گاهی ممکن است حتی با وجود تمام شرایط ارثبری وجود مانعی باعث شود شخص از دیگری ارث نبرد.
به عبارت دیگر همه شرایط برای ارث بردن موجود است اما مانعی نمیگذارد که شخص وارث از مورث خود ارث ببرد.
به گفته مشاوره حقوقی خانواده این موانع در قانون مدنی ایران صراحتا مطرح شده و در این گفتار به بررسی آنها میپردازیم.
اولین مورد شامل قتل میشود؛ مطابق ماده ۸۶۰ قانون مدنی قتل از موانع ارث است بنابراین کسی که مورث خود را عمدا بکشد از ارث او ممنوع میشود اعم از اینکه قتل بالمباشره باشد یا بالتسبیب، و منفرداً باشد یا به شرکت دیگری.
البته با اینکه مبنای ممنوع الارث شدن قاتل جلوگیری از قتل به انگیزه رسیدن به ارث است اما اگر وارث با هر انگیزه دیگری نیز مورث خود را تعمدا به قتل برساند باز هم از ارث وی محروم میشود.
بنابراین عمدی بودن قتل کافی است که وارث از ارث محروم شود و انگیزه قتل عمدی تاثیری در این خصوص ندارد.
همچنین باید بین قاتل و مقتول رابطه وارث و مورثی به طور مستقیم وجود داشته باشد. شرط دیگر آن است که قتل باید عمدی بوده و قتل مورث به حکم قانون یا برای دفاع از خود نباشد چرا که مطابق ماده ۸۸۱ قانون مدنی در صورتی که قتل عمدی مورث به حکم قانون یا برای دفاع باشد مفاد ماده فوق مجری نخواهد بود.
دومین مانع برای ارث بردن کفر است. کافر در فقه اسلامی به شخصی گفته میشود که به خداوند متعال و پیغمبر اسلام ایمان نداشته باشد بنابراین در این تعریف فرقی نمیکند شخص کافر واقعاً اعتقادی به خدا نداشته باشد یا از پیروان ادیان مسیحیت یهودیت و... باشد.
مطابق ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی کافر از مسلم ارث نمیبرد و اگر در بین ورثه متوفای کافری مسلم باشد وراث کافر ارث نمیبرند اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.
بر اساس این ماده چندین حالت ایجاد میگردد حالت اول آن است که متوفی مسلمان بوده و وارث وی کافر باشد؛ به طور مثال فرض کنید پدر مسلمانی فوت میشود که دارای سه فرزند است و یکی از فرزندان کافر میباشد در این صورت فرزند کافر از ارث محروم است و ارث به سایرین که مسلمان هستند میرسد.
در حالت دوم متوفی کافر است و وارث وی مسلمان است، فرض کنید فردی کافر میباشد و فوت میشود و وراث وی مسلمان هستند در این صورت مسلمان از کافر ارث میبرد.
حالت دیگر آن است که متوفی کافر است و وارث وی نیز کافر است هرگاه کافر فوت شود و وراث وی نیز همگی کافر باشند در این صورت وراث از مورث خود ارث میبرند.
مانند ارث بردن وراث مسیحی از مورث مسیحی خود.
حالت آخر آن است که متوفی کافر است و وراث وی برخی کافر و برخی مسلمانند؛ در این حالت تنها وراثی که مسلمان هستند ارث میبرند.
نکته قابل توجه آن است که صرف اقرار به اسلام برای ارث بردن کافی نیست زیرا ممکن است از این وسیله تنها با انگیزه بردن ارث استفاده نماید بنابراین باید در دادگاه مسلمان بودن شخص اثبات شود تا بتواند ارث بگیرد.
سومین مانع برای ارث بردن لعان است.
لعان یا ملاعنه ریشه در فقه و حقوق اسلامی دارد که در آن زن و شوهر با رعایت تشریفات خاصی یکدیگر را لعنت میکنند.
به این ترتیب که شوهر با سوگندهای ویژهای به زن خود نسبت زنا دهد و همسرش با سوگندهای مشابهی اتهام شوهرش را رد کند.
با تحقق لعان زن و شوهر از یکدیگر جدا شده و ازدواج دوباره آنها تا ابد ممنوع است.
لعان زمانی شروع میشود که مردی به همسر خود نسبت زنا دهد یا فرزندی را که زن به دنیا آورده از خود نفی کند. آنگاه شوهر باید در حضور حاکم شر چهار بار ادعای خود را با ذکر سوگند تکرار کند و بار پنجم اعلام کند لعنت خدا بر من اگر دروغگو باشم.
سپس زن چهار بار قسم میخورد که مرد دروغ میگوید و بار پنجم اعلام میکند خشم خدا بر من اگر او راست گفته باشد.
پس از انجام این مراسم نکاح منحل شده و زن و شوهر از یکدیگر جدا میشوند زن برای همیشه بر شوهر حرام میشود و ازدواج دوباره آن دو ممکن نیست.
اگر موضوع لعان نفی فرزند باشد فرزندی که مورد لعان واقع شده متعلق به شوهر قلمداد نمیشود و همچنین حد از هر دو ساقط میشود یعنی نه شوهر به دلیل قذف و اتهام زنا تازیانه میخورد و نه زن به دلیل زنا سنگسار میشود.
کاربرد لعان در جایی است که شوهر زنای همسر خود را مشاهده کرده ولی امکان اثبات آن را ندارد و در صورتی که زنای او را فاش کند به اتهام قذف ۸۰ ضربه شلاق میخورد. در این حالت مرد میتواند با انجام مراسم لعان همسر خود را رها کند و فرزندی را که متعلق به مرد دیگری است از خود نفی کند بنابراین لعان باعث قطع رابطه نسبیت بین پدر و اولاد میشود و به همین سبب نه پدر از فرزند خود نه فرزند از پدر ارث نخواهد برد.
مطابق ماده ۸۸۲ قانون مدنی بعد از لعان زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمیبرند لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث میبرند.
آخرین مانع ارث بری تولد ناشی از زناست. در حقیقت اگر در اثر یک رابطه جنسی نامشروع فردی متولد شود به دلیل آنکه قرابت و نسبیت بین وی و پدر و مادرش ایجاد نمیشود پس توارثی نیز بین آنها برقرار نمیشود.
مطابق ماده ۸۸۴ قانون مدنی ولد الزنا از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمیبرد، لیکن اگر حرمت رابطهای که طفل ثمره آن است نسبت به یکی از ابوین ثابت و نسبت به دیگری به واسطه اکراه یا شبه زنا نباشد طفل فقط از این طرف و اقوام او ارث میبرد و بالعکس.
نزدیکی به شبهه زمانی اتفاق میافتد که دو زن و مرد بیگانه با یکدیگر رابطه جنسی کامل برقرار مینمایند و در این میان ممکن است یکی از دو طرف دچار اشتباه موضوعی یا حکمی شده باشد.
دیدگاهتان را بنویسید