کد خبر: 7618

سرمایه انسانی در تسخیر مدیران سنتی

مصطفی عنادی - کارشناس امور بین‌الملل و سرمایه انسانی

در چند سال اخیر و علی رغم هشدار کارشناس منابع انسانی در زمینه کمبود نیروی متخصص، پیری نیروی کار، بی میلی و مهمتر از آن ورود اندک نسل جوان، با تفکرات مدرن که اکنون بنظر بهتر است عنوان سرمایه های نایاب انسانی را برای آنها برگزید این حوزه‌ با چالش های بسیاری از جمله پیری مدیران سازمانها روبروست.

این مساله را که میتوان همان عدم خروج مدیران و افراد سنتی و بازنشسته از محیط کار دانست، آنچنان در حال گستردگی است که خطر تغییرناپذیری سیستم ها، افراد درون آن و افزایش سطح بیکاری در نیروی های جوان را به مرز برگشت ناپذیری می رساند. گویی دیگر  نوعی از کارکنان پدیدار شده اند که نه قصد رها کردن پست خود و نه قصد بازنشسته شدن را دارند و شعار " کار کار همیشگی، بازنشستگی بی بازنشستگی " را ساخته اند.

اصلی ترین علت ماندن نیروی های بازنشسته در سیستم را میتوان به وضعیت اقتصادی جامعه متصل کرد. اما این وضعیت ضربات بسیاری بر سیستم منابع انسانی وارد خواهد کرد.

حال که تکنولوژی پیشرفتی چشمگیر داشته است چطور می‌توان با تفکرات افرادی که سبک مدیریتی سنتی منطبق با دهه های گذشته را داشته و هیچ میلی به تغییر  ندارد فعالیت نمود و به فکر پیشرفت بود.

این مدل مدیریت قدیمی سدی سنگین در محیط های کاری دولتی و خصوص که نه خود سیستم ها را رها می‌کنند و نه اجازه مدیریت به جوان‌ها را می‌دهند ایجاد نموده است.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که هیچ مانعی برای فعالیت نیمه وقت بازنشتستگان وجود ندارد و اصولا از بازنشستگان بعنوان مشاورین با تجربه در تصمیمات مدیریت ها می‌بایست استفاده شود اما در کشورمان این موضوع چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد و دهه هاست که بازنشسته ها و مدیران در سیستم ها ثابت بوده و تغییری نمی کنند و اگر هم تغییر ایجاد شود بین الخودی ها است یعنی در بازه های مختلف مدیران و معرفان آنان از حالت مدیریت به حالت مدیریت دیگر تغییر و یا از پستی به پست دیگر منتقل میشوند.

جالب اینجاست که این سبک با خود نیروی انسانی ثابتی را بهمراه دارد و هر مدیر با افراد خود کارها را پیش می‌برد و اجازه ورود دیگران را نمی‌دهد.

سبک مدیریتی سنتی در بسیاری از سیستم ها ضربه سنگینی به سرمایه انسانی و توسعه سازمان ها وارد نموده‌ است. این سبک با عدم توجه به چابک سازی و تخصص گرایی باعث بروز یک مدیریت جامانده از نسل جوان ، تک بعدی و تک محوری بدون توجه به تغییر فرهنگ و پیشرفت تکنولوژی شده است.

اکنون زمان تغییر روش مدیریت در آمیخته با سازوکارهای نوین فرا رسیده است و باید به آن توجه ویژه نمود و فضا را برای جوانان باز کرد.

جدا از این چالش خطرناک، نوعی مدیریت سازمانی بوجود آمده است که هیچ توجهی به اصول و قواعد نداشته و خود را با کشورهای غربی همراستا می‌داند. این مدل زاده ی عدم توجه به قواعد، قوانین و اصول علمی  مدیریتی و منابع انسانی است که میتوان به نوجوانی بی پروا تشبیه کرد.

این سبک از مدیریت شرکت ها و منابع انسانی که شکاف عجیبی فرهنگی در محیط کارهای مختلف ایجاد می‌کند را می‌توان در برخی محیط های استارتاپی، تبلیعاتی، فناوری و کسب و کاری آنلاین مشاهده نمود که نه میتوان آن را به مقررات متصل کرد و نه میتوان به روش های نوین مدیریت منطبق نمود.

در مجموع چالش اصلی ای که میتوان به آن اشاره کرد حضور همیشگی افرادی درسیستم ها و تغییر  ناگهانی سبک مدیریت سنتی بدون توجه به استاندارد ها به مدلی جدید و سرگش بوده که در حال رخ دادن با سرعتی بسیار خطرناک است و عمدتا از اثرات نگهداشت مدیران سنتی و بازنشسته در سیستم ها و مراجع قانون‌گذار بدون توجه به پیشرفت های تکنولوژی، ابزارهای نوین کاری و روحیات و تفکرات نسل جدید است.

روند تغییر ناگهانی مدیریت سنتی به سبکی تعجب آور بدون رعایت مقررات بسیار شتاب زده و آسیب زاست است.

دیدگاه‌تان را بنویسید

 

پربازدیدترین

آخرین اخبار